کار فرهنگی در سیره شهید مجید پازوکی

شناسه نوشته : 32308

1400/11/09

تعداد بازدید : 100

کار فرهنگی در سیره شهید مجید پازوکی

 

 

 

کار فرهنگی در سیره شهید مجید پازوکی

زیاد پیش می آمد سرباز یا بسیجی کم سن و سال بیاید منطقه، برای بازدید یا تفریح. مجید با خودش می بردشان پشت میدان مین. کار را نشان شان می داد. به قول خودشان پاگیرشان می کرد. با خنده ها و شوخی هایش، با خاکی بودنش روی دل ها اثر می گذاشت. می گفت: «هر کدام از این ها که بر می گردند شهرها و دیارشان؛ باید روی جماعتی اثر بگذارند و فرهنگ سازی کنند»

 

جوانی دانشجو با موهای دم اسبی، با کاروان راهیان نور آمده بود جنوب، آن هم محض کنجکاوی. مجید برایش خاطره می گفت. او هم گریه می کرد. آویزان شده بود به پنجره های معراج شهدا. با شهدا عهدی بست.

 

مراسم ترحیم مجید بود. جوانی با ظاهری حزب اللهی دست انداخت گردنم. گریه اش هق هق بود. به سختی شناختمش، همان جوان دانشجوی دم اسبی بود.

 

گفت ” بر سر عهد با شهدا هستم.”

 

مجموعه یادگاران، ج2، خاطره شماره77و99.