پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را مهربانترین مردم به کودکان گفتهاند. (1)
دست نوازش بر سر کودکان میکشید و تبعیض بین فرزندان را نفی کرده و کسی را که به کودکان خود محبت نمیکرد، از اهل دوزخ میدانست. (2)
گفته شده پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فاطمه (سلاماللهعلیها) را بسیار تکریم میکرد، بیش از آنچه مردم تصور میکردند و نیز بیش از احترام معمول پدران به دخترانشان. (3)
ایشان حتی با نوزادان نیز با احترام و نرمش برخورد میفرمود. امفضل، دایهی امامحسین (علیهالسّلام) میگوید: «روزی رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حسین (علیهالسّلام) را که شیرخواره بود، از من گرفت و بغل کرد. رطوبتی از او بر پیراهن ایشان رسید. با تندی کودک را گرفتم به طوری که کودک گریه کرد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود، ای امفضل لباس مرا آب تطهیر میکند؛ اما غبار رنجش را چه چیزی از قلب این کودک پاک میکند.» (4)
گفته شده است وقتی نوزادی را برای دعا یا نامگذاری نزد پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میآوردند، حضرت برای احترام خانوادهاش او را با آغوش باز میگرفت و در دامن خود میگذارد. گاهی اتفاق میافتاد که طفل در دامن پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ادرار میکرد. کسانی که ناظر بودند، فریاد میزدند، تندی میکردند، تا او را از ادرار باز دارند. نبیاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنان را منع میکرد و میفرمود، با تندی و خشونت از ادرار کودک جلوگیری نکنید، سپس طفل را آزاد میگذارد، تا ادرار کند. موقعی که دعا یا نامگذاری تمام میشد، والدین کودک در نهایت مسرت کودک خود را میگرفتند و کمترین آزردگی و ملالت خاطر در پیغمبر احساس نمیکردند. موقعی که کسان طفل میرفتند، پیغمبر لباس خود را تطهیر میکرد. (وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صیؤْتَی بِالصَّبِی الصَّغِیرِ لِیدْعُوَ لَهُ بِالْبَرَکَةِ اَوْ یسَمِّیهُ فَیاْخُذُهُ فَیضَعُهُ فِی حِجرِهِ تَکْرِمَةً لِاَهْلِهِ فَرُبَّمَا بَالَ الصَّبِی عَلَیهِ فَیصِیحُ بَعْضُ مَنْ رَآهُ حِینَ یبُولُ فَیقُولُ صلَا تُزْرِمُوا بِالصَّبِی فَیدَعُهُ حَتَّی یقْضِی بَوْلَهُ ثُمَّ یفْرُغُ لَهُ مِنْ دُعَائِهِ اَوْ تَسْمِیتِهِ وَ یبْلُغُ سُرُورُ اَهْلِهِ فِیهِ وَ لَا یرَوْنَ اَنَّهُ یتَاَذَّی بِبَوْلِ صَبِیهِمْ فَاِذَا انْصَرَفُوا غَسَلَ ثَوْبَهُ بَعْدَه)(5)
روزی برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شربتی آوردند، پیامبر از آن نوشید. در سمت راستش کودکی بود و در سمت چپش اصحاب. پیامبر از کودک پرسید آیا اجازه میدهد شربت را به اصحاب بدهد و چون کودک موافقت نکرد، آن را به او داد. (6)
گزارش شده است روزی پیامبر نشسته بود، حسن و حسین (علیهمالسّلام) وارد شدند پیامبر ایستاد و ایشان را در آغوش گرفت و بر دوش خود سوار کرد. (7)
ایشان را بر زانوی خود مینشاند و نوازش میکرد(8)
و هنگام غذا خوردن لقمه در دهان آنها میگذاشت. (9)
روزی در حالیکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حسن و حسین را نوازش میکرد و میبوسید اقرع بن حابس که مردی از اشراف جاهلیت بود وارد شد و با دیدن این صحنه گفت: من ده پسر دارم و تا به حال هیچ کدامشان را نبوسیدهام. پیامبر ناراحت شد و فرمود: «آنکس که نسبت به دیگری رحم نداشته باشد خداوند نیز بر او رحم نخواهد کرد؛ سپس فرمود: «من چه کنم که خدا رحمت را از دل تو کنده است.» (10)
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای کودکان شخصیتی مستقل قائل بود. او با حسن (علیهالسّلام)، حسین (علیهالسّلام)، عباس، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن زبیر در حالیکه کودک بودند و به سن بلوغ نرسیده بودند بیعت کرد. (11)
منابع:
1. ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۴۱، ص۳۳۴.
2. حلی، ابن فهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، دار التکاب اسلامی - قم، چاپ:اول، ۱۴۰۷ق، ص۷۹.
3. ابن ابیالحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، ج۹، قم، انتشارات کتابخانه آیتالله مرعشی، ۱۴۰۴، ج۹، ص۱۹۳.
4. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۵۷.
5. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۵.
6. مالک بن انس، کتاب المؤطا، تحقیق محمد فؤاد باقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶، ج۲، ص۹۲۶-۹۲۷.
7. فیروز آبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران، اسلامیه - چاپ: دوم، ۱۳۹۲ق، ج۳، ص۱۸۹.
8. بحرانی، سیدهاشم، الانصاف فی النص علی الائمة، دفتر تهران، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ: دوم، ۱۳۷۸ش، ص۹۲.
9. بحرانی، سیدهاشم، الانصاف فی النص علی الائمة، دفتر تهران، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ: دوم، ۱۳۷۸ش، ص۲۳۲
10. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۴، ج۷، ص۷۵.
11. حسنی مصطفی، محمد، اطفال حول الرسول، سوریه، دارالقلم العربی، ۱۴۱۹، ص۱۴۴.